مادرم، رایحه دل انگیز وجودت،
مرا تا عمق حیات به سرزمین نور،
به وادی سحر، به دیار شکفتن و بلوغ...
به دیار حضور و سرور پیش می بَرَد...
با نگاهی به چهره زیبایت،
منزلْ منزلِ عمرم را که به خاطر می آورم،
تو را می بینم که کردارت همه مزین به مضامین
هستی بخش است...!
ای فرشته امید و آرزو!
درامتداد نگاه پر فروغت...
عطوفت و مهربانی معنا می شود که در حقیقت ...
از مهربانی خدا رنگ و بو گرفته است...
مادرم، خاطره های لطیف دستانت...
یادگار همیشه جاری در احساس من است و نقش تو در قالب خاطره ام،
همیشه جاودان خواهد بود...
مادرم، ای عصاره فداکاری ها و ای اسطوره عشق...!
تمام گل های سپید باغستان را به پایت می ریزم...
تا بر چشم هایم قد بگذاری...